کد مطلب:298580 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:213
به سوی خانه ی علی
دور فاطمه ی عز یز را زنان گرفتند و او را برای رفتن به خانه ی شوهر آماده كردند، و در حدیث آمده [1] كه پیغمبر دستور داد استر مخصوص خود را كه به «شهباء» موسوم بود بیاورند و فاطمه را بر آن استر سوار كرد تا به خانه ی شوهر برود.
و در حیثی آمده كه پیغمبر نیز برخاست و پیشاپیش دخترش فاطمه به راه افتاد، و سلمان [2] نیز مهار استر را در دست داشت، و به زنان نیز دستور داد همراه فاطمه حركت كنند و اظهار سرور و شادمانی كنند و ارجوزه بخوانند اما چیزی كه خدا راضی نیست نگویند، و به نقل ابن شهر آشوب مردانی چون حمزه و عقیل و دیگر از خاندان رسول خدا (ص) نیز پشت سر آنها شمشیرهای برهنه در دست داشتند [3] و آنان را بدرقه می كردند.
و از جمله اشعاری كه در مراسم مزبور از ام سلمه نقل شده این قطعه است:
سرن بعون الله جاراتی
و اشكرنه فی كل حالات [4] .
واذكرن ما انعم رب العلی
من كشف مكروه و آفات [5] .
فقد هدانا بعد كفر و قد
انعشنا رب السماوات [6] .
و سرن مع خیر نسا الوری
تفدی بعمات و خالات [7] .
یا بنت من فضله ذو العلی
بالوحی منه و الرسالات [8] .
و از عایشه نقل شده كه می گفت:
یا نسوه استرن بالمعاجر
واذكرن ما یحسن فی المحاضر [9] .
واذكرن رب الناس اذ یخصنا
بدینه مع كل عبد شاكر [10] .
والحمد لله علی افضاله
والشكر لله العزیز القادر [11] .
سرن بها فالله اعطی ذكرها
و خصها منه بطهر طاهر [12] .
و از حفصه نیز قطعه ی زیر نقل شده:
فاطمه خیر نساء البشر
و من لها وجه كوجه القمر [13] .
فضلك الله علی كل الوری
بفضل من خص بای الزمر [14] .
زوجك الله فتی فاضلا
اعنی علیا خیر من فی الحضر [15] .
فسرن جاراتی بها انها
كریمه بنت عظیم الخطر [16] .
و از سعاده مادر سعد بن معاذ روایت شده كه با اینكه زنی سالخورده بود همچون زنان جوان به وجد آمده و می گفت:
اقول قولا فیه ما فیه
و اذكر الخیر و ابدیه [17] .
محمد خیر بنی آدم
ما فیه من كبر ولاتیه [18] .
بفضله عرفنا رشدنا
فالله بالخیر یجازیه [19] .
و نحن مع بنت نبی الهدی
ذی شرف قد مكنت فیه [20] .
فی ذروه شامخه اصلها
فما اری شیئا یدانیه [21] .
و در بسیاری از روایات اهل سنت كه خطیب بغدادی و محب الدین طبری و حموینی و ابن حجر و دیگران از آن جمله هستند به سند خود از ابن عباس روایت كرده اند كه گوید:
در آن شب كه فاطمه (ع) را به خانه ی علی (ع) می بردند پیغمبر (ص) پیش روی او می رفت، و جبرئیل سمت راست و میكائیل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته پشت سر او حركت می كردند و آنها تا طلوع فجر به تسبیح و تقدیس خدای تعالی مشغول بودند [22] .
[1] مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 354؛ كشف الغمه، ج 1، ص 369.
[2] سلمان فارسي رضي الله عنه در سال اول هجرت در مدينه مسلمان شد ولي- به شرحي كه در زندگاني رسول خدا (ص)، ص 113 به بعد نگاشته ايم- تا سال چهارم و پنجم هجرت در خانه ي ارباب يهودي خود به صورت بردگي به سر مي برد ولي گاهگاهي با جلب رضايت ارباب خود نزد رسول خدا مي آمد كه ممكن است آن شب نيز از آن جمله بوده باشد.
[3] گويا اين كار طبق معمول آن زمان جز مراسم عروسي بوده كه جمعي از نزديكان عروس انجام مي داده اند.
[4] اي زنان پيغمبر و نزديكان من به كمك خدا حركت كنيد و در همه حال او را سپاسگزاري كنيد.
[5] نعمت پروردگار بزرگ را به ياد آريد كه ناراحتيها و آفات را از ما دور كرد.
[6] و براستي ما را پس از گرفتاري در ظلمت كفر به نور اسلام هدايت فرمود و پروردگار آسمانها والا و بزرگمان گردانيد.
[7] با بهترين زنان جهان حركت كنيد كه عمه و خاله ها به فدايش!.
[8] اي دختر آن كسي كه پروردگار برتر، او را به وسيله ي وحي و رسالتهاي خويش بر ديگران برتري داد؟.
[9] اي زنان! خود را با جامه اي سر بپوشانيد، و آنچه را در چنين انجمنها نيكوست يادآوري كنيد.
[10] پروردگاري را ياد كنيد كه ما را و هر بنده ي شاكر و سپاسگزاري را به دين و آيين خود مخصوص داشت.
[11] ستايش خداي بزرگ را بر اين فضيلت، و شكر و سپاس او كه عزيز و تواناست.
[12] با نو عروسي حركت كنيد كه خداي بزرگ نامش را عطا كرده و به پدر (يا شوهر) پاك و پاكيزه اي او را مخصوص گردانيده است.
[13] فاطمه بهترين زنان بشر! آن دختري كه رويش چون قرص ماه درخشندگي دارد.
[14] خدايت بر همگان برتري داد به فضيلت آن كس كه به آيات قرآني او را مخصوص گردانيد.
[15] خداي تعالي تو را به ازدواج جواني فاضل درآورد و منظورم همان علي است كه بهترين مردان است.
[16] اي زنان در ركاب فاطمه به راه افتيد كه براستي او عروسي بزرگوار و دختر شخصيت بزرگي است.
[17] گفتاري را گويم كه از ته دل برآيد و از خير و خوبي ياد كرده و آن را آشكار كنم.
[18] محمد بهترين فرزندان آدم است كه در وجود مقدس او تكبر و خودپسندي و جهل وجود ندارد.
[19] به فضل خود رشد و صلاح ما را به ما نشان داد كه خدايش پاداش نيكو دهد.
[20] و ما اينك در ركاب دختر پيامبر بزرگوار و شريف خود هستيم كه در اعماق دل پيغمبر جاي دارد.
[21] ريشه ي نژادي او بسيار بلند و شامخ است كه چيزي را همانندش نمي بينم.
[22] براي توضيح بيشتر و اطلاع از همه رواياتي كه در اين باره از طريق اهل سنت رسيده است به احقاق الحق، ج 10، صص 394- 392 مراجعه فرماييد.